شــــــــرافتـــــــــــــــهای مظلوم !







نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





بر تابوت کتاب . . .

  

 

آسمان ، یکپارچه شعر بود . . .
یکپارچه ، سرود . . .
و از سیل آسمان – در دامن پاره­ پاره زمین –
محشری بر پا بود . . .

 

۞۞۞۞۞
هرگز مراسمی بدان پایه پر شکوه
تاریخ مختصر زندگی مفصل بشر بیاد نداشت . .
سکوت بود . .
اشک صامت
و عصیان اندوه :
در یک مراسم پرشکوه . . .
۞۞۞۞۞
آنکه مرده بود . .
نه . . .
آنچه مرده بود ، مرده­ تر از آن بود
که بتوان بار دیگر به آن جان داد . .
و تابوتش با عظمت تر از آن . .
سنگین تر از آن
که بتوان از جایش تکان داد . . .
۞۞۞۞۞
و همه آنها که بر سر تابوت اشک می ریختند :
با زبان مخصوص خودشان
از خدای خودشان خواستند تا در حمل کردن تابوت
به آنها کمک کند . . .
۞۞۞۞۞
اولین بار بود که خدا بندگانش را مشمول لطف الهی نمی کرد . . .
برای اینکه :
در تک تار آن تابوت
در موجی سیاه از اقیانوس ته کشیده ابدیت یک سکوت
بلافصل ترین مظهر عظمت الهی ، خفته بود . . .
و آنها که میگریستند او را کشته بودند . . .
و خدا – هیچ نگفته بود . . .
۞۞۞۞۞
و همه آنها که میگریستند . . .
خوب میدانستند که پس از کشتن آنچه کشته بودند . . .
دیگر هیچ نیستند . . .
۞۞۞۞۞
اشک اندوه . . .
سکوت . . .
و یک تابوت . . .
۞۞۞۞۞
کتاب را کشته بودند . .
کتاب مرده بود . . . !


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[+] نوشته شده توسط vahed در 15:14 | |